ایران آزاد
ایران آزاد
تو که راست میگی! منار به فلان جای آدم دروغگو.

آمار آرای باطله را در این انتخابات ببین! آمار رای نداده ها را هم ببین، آرای کسانی که به کاندید مورد نظر خودت رای ندادند را هم ببین، و این را هم در نظر داشته باش که بسیاری فقط به این دلیل رای دادند که مخالفت خودشان را با تو نشان دهند. به قول معروف سر مردم را ممکنه بتونی شیره بمالی و لی سر خودت رو هم میتونی؟!!!
در ضمن تحریمی ها هم از این گفته آغا ذوق نکنند! چونکه اگر همه مردم هم در تحریم شرکت کرده بودند و رای نمی دادند باز هم این گربه روی چهارپا به زمین می آمد!
همانگونه که قبلا هم نوشته بودم، پس از شمارش آرای صندوق 110 که آغا و  ریزه خوارانش رای خود را آنجا انداخته اند، نتایج به شرح زیر اعلام شد:
سعید جلیلی 200 رای،محمدباقر قالیباف 124 رای و دیگر کاندیداها زیر 20 رای!
حال با توجه به نتایج شمارش آرا ، اختلاف نظر مردم و آغا و دار و دسته اش را می بینیم!
امشب مردم در راهپیمایی ها پلاکاردهایی به دست گرفته بودند که روی آن نوشته شده بود : احمدی رفت!
واقعا آیا ارزش داشت که با تقلب رییس جمهور ایران بشوی و دهها نفر از شریف ترین مردم ایران را به کشتن بدهی و چهار سال منابع این مملکت را به باد دهی و بعد هم با این خفت و خواری بروی و تا ابد لکه ننگی در تاریخ این کشور باقی بگذاری و آیندگان هم لعن و نفرینت کنند!

جناب آغای خامنه ای هم که صراحتا افکارش را به این دلقک نزدیک دانسته بود و از او حمایت کرده بود باید به این سوال پاسخ دهد! 
هرچند که هنوز برای اظهار نظر راجع به نتایج شمارش آراء  زود است ، اما اگر بخواهیم یک بررسی اولیه داشته باشیم ، مقایسه نتایج نظرسنجی های نسبتا غیر مغرضانه با نتایج اولیه می تواند جالب باشد. همانگونه که در نمودار زیر مشخص است، مهمترین اختلاف نظرسنجی سایت آی پُز با نتایج شمارش اولیه ، مربوط به روحانی، قالیباف و ولایتی می باشد و بعد از آن هم مربوط به جلیلی! افزایش آرای روحانی با توجه به روند افزایشی آرای روحانی می تواند قابل توجیه باشد. همچنین کاهش آرای قالیباف و ولایتی نیز با توجه به روند کاهشی آرای آنان در نظرسنجی ها می تواند قابل توجیه باشد. اما افزایش آرای جلیلی با توجه به روند کاهشی آرای وی در نظرسنجی ها قابل توجیه نیست! (برای دیدن تصویر بزرگتر از نمودار روی آن کلیک کنید).

هرچند که تا این لحظه هنوز هیچ خبر رسمی در مورد نتایج شمارش آرا به بیرون درز نکرده است اما به نظر می رسد که روحانی با اختلاف بسیار زیاد در صدر است و در همین دور اول با بیش از 50% آرا انتخاب می شود. تاخیر در اعلام نتایج نیز ناشی از شوک وارده و سردرگمی آغایان می باشد!

البته خبر گزاری مهر اعلام کرده که روحانی و قالیباف در صدر هستند که با توجه به جانبداری سابقه دارِ این خبرگزاری از شخص قالیباف، به نظر می رسد که اختلاف روحانی و قالیباف بیش از آن است که انتخابات به مرحله دوم برسد؛ البته مگر آنکه تقلب بسیار گسترده باشد!
پس از شمارش صندوق 110 که آغا و  نوچگانش رای خود را آنجا انداخته اند ، نتایج به شرح زیر اعلام شده است:

حال اگر تقلب آنچنانی در شمارش آرا رخ ندهد ، جالب است که اختلاف نظر مردم و آغا و دار و دسته اش را ببینیم!
ظاهرا آقای روحانی از تجربه هشت سال قبل کروبی درس گرفته است و تا این لحظه هنوز نخوابیده است! وی پس از تاخیر در اعلام نتایج اولیه آراء ، به وزارت کشور رفته است!
حسین جلالی عضو شورای مرکزی جبهه پایداری با بیان اینکه درحال حاضر رقابت تنگاتنگ میان جلیلی و قالیباف است و هر دو در صدر نظرسنجی‌ها قرار دارند اعلام کرد: ما باید به تکلیف خودمان عمل کنیم و با رأی به جلیلی به تکلیف اصلی خود عمل کرده ایم...
وی در همان جا در پاسخ به این سوال که اگر نظر سنجی‌ها آراء را به سمت کسی غیر از دکتر جلیلی هدایت کند آیا جبهه پایداری باز هم از دکتر جلیلی حمایت خواهد کرد گفت: ما باید بر اساس تکلیف عمل کرده و در مسیر انتخاب اصلح اقدام‌کنیم نه بر اساس نظر‌سنجی. ما اصلاً این نظرسنجی‌ها را قبول نداریم، ...
به عبارتی یعنی ما خودمان را قبول نداریم!!!
فضای دروغگویی و عوامفریبی که میرحسین می خواست با آن مبارزه کند، شیشه عمر خامنه ایست. به همین جهت شورای نگهبان و بقیه چاکران آغا دست به کار شدند و آرای موسوی را دستکاری کردند. انگار که آغا در یک محیط سالم امکان بقا برایش موجود نیست!
امروز هم که روحانی خواسته یا ناخواسته مجبور شد دغلکاری و دروغگویی قالیباف را عیان سازد و پته او را روی آب بیندازد، شورای نگهبان تهدید به تجدید نظر در تصمیم خود کرده است و بنا به شایعات تصمیم دارد احراز صلاحیت وی را مورد بررسی مجدد قرار دهد.
چنین اقدامی نباید بی پاسخ بماند که دیگر هر بلایی که بخواهند بر سر مردم خواهند آورد و از هیچ چیز هراسی نخواهند داشت.  امروز دیگر جای هیچ کوتاهی و مسامحه ای نیست. 
آیا این حربه ای برای از میدان بیرون کردن مخالفان نیست؟ واقعا این مردک چقدر ابله است!
در انتخابات ریاست جمهوری دوره های گذشته مفهوم رای مردم همواره «نه به نظام» بوده است. انتخابات سال 76 که آغا و بیت و همه نوچگانش ، بعضا صراحتا و بعضا تلویحا ، از ناطق حمایت کردند و مردم به آنها «نه» گقتند. در انتخابات سال 84 توده مردم به اشتباه ، کاندیدای نظام را هاشمی دانستند و به وی «نه» گفتند. چهار سال قبل مردم با علم به اختلاف و کینه چندین ساله آغا نسبت به میرحسین آن حماسه را آفریدند به نظام «نه» گفتند. امروز هم این نظام از ترس اینکه مردم با شناخت بیشتر هاشمی و آغا ،با انتخاب هاشمی به نظام «نه» بگویند ، وی را رد صلاحیت کرد! علیرغم این دست و پا زدن آغا باز هم مردم  (هر چند درصد کمتری از آنها) در انتخابات شرکت خواهند کرد و به نظام «نه» خواهند گفت!

کور خواندی آغ سید علی! به قول معروف، «همه مردم را برای مدتی کوتاه می توان فریفت؛ عده ای از مردم را برای مدت طولانی می توان فریفت؛ اما همه مردم را برای همیشه نمی توان فریفت».
یاد میرحسین به خیر که در مناظره های انتخاباتی می گفت می خواهد با دروغ مقابله کند. می گفت که اینها «نقش مار» می زنند. می گفت که عوامفریبی می کنند و ...
امروز نمونه بارز این مصداق همان قالیباف است. قالیبافی که در دوره گذشته رضاخان حزب الهی هم شد. امروز هم در مناظره ها دم از آزادی بیان می زند و خوشبختانه روحانی دستش را رو کرد. سرداری که نامه معروف اولتیماتوم به خاتمی را امضا کرد. در هر جمعی به رنگی در می آید و انگار که ایشان به هر قیمتی که شده باید رئیس جمهور شود و اصول اخلاقی و ... همه کشک! راستی به یاد شعار گروه های چپ در اوائل انقلاب می افتم که می گفتند «هدف وسیله را توجیه می کند» و این آقایون چقدر این شعار را برجسته می کردند و به آن می تاختند. امروز خودشان روی ماکیاول را سفید کرده اند! بیچاره ماکیاول حداقلش این بود که صادق بود اما امثال قالیباف چی؟!!!
در دوره های مختلف انتخابات، به ویژه انتخابات ریاست جمهوری ، کمابیش با قشر عظیمی از کسانی که تحریم انتخابات را تبلیغ می کنند ، مواجه بوده ایم. عمده استدلال های این قشر هم این بوده است که:
1) انتخابات فاقد اصول و شرایط اولیه است و با توجه به فیلتر شورای نگهبان و ... ،  یک رقابت عادلانه برای همه گروه های سیاسی نیست.
2) همه کاندیداها سرو ته یک کرباسند و تفاوت ماهوی با هم ندارند.
3) شرکت در انتخابات به معنای تائید کلیت نظام است.
4) با شرکت در انتخابات و افزایش آمار شرکت کنندگان، نظام در مقابل مجامع بین المللی مدعی می شود که میزان مشارکت بالاست و نظام قشر وسیعی از شهروندان را نمایندگی می کند و به این وسیله قدرتش مستحکم تر خواهد شد.
5) آنها هر کس را که بخواهند از صندوق های رای بیرون می کشند و رای من و تو اصلا خوانده نمی شود.
و ...
هرچند که موارد فوق ممکن است فی نفسه منطقی و صحیح به نظر برسند اما دلیلی مستحکم و کافی برای عدم شرکت در انتخابات نیستند.
- بسیاری از دلائل فوق اصولا با هم در تناقضند و همدیگر را نقض می کنند. به عنوان مثال اگر آنها هر کس را بخواهند از صندوق بیرون بکشند و رای من و تو تاثیری در انتخابات نداشته باشد پس عدم شرکت در انتخابات هم مشکلی برایشان ایجاد نمی کند. آنها می توانند خودشان آمار رابسیار بالا اعلام کنند حتی اگر من و تو و هیچ کس دیگری هم در انتخابات  شرکت نکند!
- همه کاندیداها سرو ته یک کرباس نیستند. این را «خاتمی» و «احمدی نژاد» به عینه نشان داده اند و نیازی به توضیح و بحث بیشتری نیست.
- شرکت در انتخابات به معنای تائید کلیت نظام نیست و مسئله «انتخاب بین بد و بدتر» و نیز تعبیر از انتخاب خاتمی یا موسوی به عنوان «نه به نظام» قبلا به قدر کافی مورد بحث قرار گرفته است.
- این که «انتخابات فاقد اصول و شرایط اولیه است» البته کاملا صحیح است. اما پاسخ ما چیست؟ آیا می توانیم انتخاباتی در شان ملت خود فراهم کنیم؟ اعتراضی به این مسئله کرده ایم و اعتراضمان را بطور جدی پیگیری کرده ایم؟ اصولا واکنش ما چه بوده است؟ تحریم واکنش مناسبی نیست چونکه اصولا یک واکنش انفعالی است که اتفاقا بسیار برای حاکمیت کنونی مطلوبست و شاید چیزی شیرین تر از آن نباشد!
- نکته دیگر اینکه موافقان تحریم به «امکان سنجی» و «اثربخشی» این استراتژی توجهی نمی کنند. اگر کل حائزین شرایط برای رای دادن را به چند دسته تقسیم کنیم، یک دسته از آنها ، به هر دلیل، منافعشان در این نظاام تامین می شود و موافق کلیت این نظام هستند و خواه نا خواه در انتخابات شرکت می کنند. دسته دیگر که جمعیت بسیار زیادی هم هستند، مهمترین دغدغه شان نان شبشان است. آنها ، به عنوان مثال ، می خواهند که در گزینش استخدامی یک اداره یا شرکت دولتی پذیرفته شوند و برای آن نیازمند مهر انتخابات بر پیشانی شناسنامه شان هستند . هر چه ما بگوییم شرکت نکنید، آنها شرکت می کنند. لذا استراتژی «عدم شرکت» به خودی خود محکوم به شکست است.
موافقان «استراتژی تحریم» متاسفانه بدیلی برای شرکت در انتخابات ارائه نمی کند. بسیاری از این تحریم کنندگان اصلا داخل ایران نیستند و شرایط داخل کشور را درک نمی کنند. و یا اگر داخل ایران هم هستند، خودشان احتمالا در انتخابات شرکت می کنند! و یا حداقل اینکه هیچ اقدام دیگری که بیانگر اعتراضشان باشد بروز نمی دهند. عدم اعتراض حتی اگر همراه با عدم شرکت در انتخابات باشد همان تحریم انفعالیست که مطلوب حاکمیت است.
 اما گزینه ای که به عنوان مثال می توان از آن به عنوان بدیلی برای تحریم نام برد، شرکت در انتخابات و رای به «موسوی» است. هر چند که این رای باطله است اما از تحریم انفعالی بهتر است.
هرچند که اوس حداد پدرزن مجتبی است و از نظر مجتبی بهترین آلترناتیو برای ریاست جمهوریست، اما قیافه تابلوی وی و تریاکی بودنش مانعی بزرگ محسوب می شود. بویژه که خودِ آغا هم تریاکی بودنش تابلوست (و حتی تُنِ صدای وی  در سخنرانی هایش و نیز بازی کردن با دندانهای مصنوعیش ضمن صحبت حکایت  از نشئه بودن یا خمار بودنش دارد) و این ذهنیت را در مردم تقویت می کند که مملکت افتاده است به دست یک عده تریاکی و مافنگی! لذا مجتبی مجبور است از این آلترناتیو صرفنظر کند! 
روزی ملانصرالدین متوجه شد بام او نیاز به تعمیر دارد ، وبعداز تهیه لوازم انها را پشت الاغ بارنمود و از راه پله ها به پشت بام رساند. بعد ازتخلیه بارِ ، ملا درپایین کشیدن الاغ ازپله ها ناکام ماند وهرچه تلاش کرد الاغ ازجایش تکان نخورد وبه تنهایی وباخستگی به پایین برای استراحت رفت. الاغ که ازدیدن مناظراطراف ازبلندی لذت میبرد، باخوشحالی بسیار به بالا وپایین می پرید وشادمانی میکرد.
بعدازمدتی ملا متوجه شد که سقف خانه سوراخ شده وپاهای الاغ آویزان است، ملا تا برای نجات الاغ تکان بخورد ،قسمتی از سقف فروریخت والاغ نیز به زمین افتاد ومُرد.
ملا نصرالدین باخودگفت : لعنت بر من که نمی دانستم اگر خر به جایگاه رفیع و بالایی برسد، هم آنجا را خراب می کند و هم خودش را از بین می برد...

پیدا کنید «ملانصرالدین» و «خرش» را!